آرشآرش، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

پسر کوچولوی ناز من

سیزده ماهگی آرش

عزیزم ببخشید که نشد به موقع سیزده ماهگیت رو تبریک بگم آخه مسافرت بودیم پسر عزیزم الان دیگه حسابی شیطون شدی دندون هشتمت هم تو این مدت بیرون اومده الان دیگه خودت تنهایی می تونی از پله و مبل بالا بری بزرگتر از بچه های هم سن خودت رفتار میکنی می تونی اعضای بدنت رو نشون بدی خودت با لیوان آب میخوری وقتی خوراکی یا آب می بینی و میخوای مرتب تکرار میکنی من من من من من ... تا به تو هم بدیم هیچ کابینت و کشو و کمدی از دستای کوچولوی تو در امان نیست حتی تخم مرغ های توی یخچال . . . به مامان در خونه کمک میکنی جارو  میکشی همه جا رو با دستمال تمییز میکنی هر روز صبح که بیدار میشی شیشه های شیرت رو میاری که من بشورم دیگه مهد کودک رو شناختی و...
23 فروردين 1392

عکس های نوروزی

متاسفانه از نوروز امسال عکس های زیادی ندارم که بشه تو وبلاگ گذاشت اما دو سه تاشو میذارم عکس سفره هفت سین بخش NICUبیمارستان که موقع سال تحویل مامان مریم اونجا بود   عکس سفره هفت سین خونه مامان شهناز که بابا امیر و آرش کوچولو اونجا بودن   عکس آرش کوچولو روی صندلی هواپیما برای اولین بار   عکس پلنگ کوچولوی بامزه ی من قفس شیرها با نمای شکم بابا امیر     ...
23 فروردين 1392

اولین مسافرت

امیدوارم تعطیلات به همه خوش گذشته باشه و سال خوبی برای همه باشه . . . اما اوضاع ما در این مدت : هفته اول عید که من شیفت بودم و تهران بودیم و ارش کوچولو کلی عیدی جمع کرد . . . هفته دومم رفتیم مشهد ، در واقع باید بگم برای اولین بار با آرش و بابا امیر رفتیم مسافرت یا بهتر بگم اولین مسافرت متاهلی بود آخه به خاطر تصادف من بعد ازدواج خوابیدن یه ماهه من ، بلیط هامون رو پس دادیم و ماه عسل کنسل شد بعدش هم آرش کوچولو اومد تودلم ،سال قبل هم که آرش نوزاد بود بلاخره قسمت شد که امسال با مامان جون و باباجون بریم مسافرت . . . جای شما خالی خیلی خوش گذشت برخلاف تصورم بابا امیر خیلی خیلی خوش سفر بود و کلی جاهای دیدنی مشهد ما رو برد توی باغ نادر هم لب...
19 فروردين 1392
1